مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب بهائیت شناسی(3)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن توزیع گر سایت

بابائی هستم. از تاریخ 16 خرداد 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن توزیع گر سایت توزیع گر شبکه های اجتماعی توزیع گر پیام رسان تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 44 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
بهائیت شناسی(3)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ پنج‌شنبه, 23 آذر 02



تاریخچه فرقه بهائیت

قسمت ششم

طبق نقل تاریخ فرقه بهائیت علی محمد شیرازی در مجلس درس سیّد کاظم رشتی با ملاحسین آشنا شد و در مجالس روضه ای که در منزل یکی از شاگردان سیّد رشتی برگزار می شد، سید کاظم بهمراه تعدادی از شاگردانش از جمله ملاحسین بشروئی و علی محمد شیرازی در آن شرکت می کرد. بدین جهت بود که علی محمد شیرازی به محض دیدن ملّاحسین در دروازه کازرون شیراز او را شناخت.

همچنانکه نصرت الله محمد حسینی در کتاب حضرت باب صفحه 180 در مورد دیدار ملاحسین با علی محمد باب در شیراز می نویسد:«حضرت باب ملّاحسین را بجا آوردند ولی ملّاحسین او را نشناخته و تنها گمان نموده که ایشان از شاگردان جناب سیّد بوده اند» و در صفحه 195 در وجه شناخت علی محمد باب می نویسد: «چنانچه از پیش آمد… حضرت باب در کربلا در مجلس ذکر مصیبت حضرت امام حسین (ع) با جناب ملّاحسین از نزدیک روبرو گشته اند. شاید (بخوانید حتماً) در مدرس درس سیّد نیز این حادثه اتفاق افتاده است».

فاضل مازندرانی از نویسندگان فرقه بهائی نیز از آشنائی علی محمد با ملاحسین پرده برداشته و نشان می دهد این دو بارها همدیگر را دیده بودند. ملاحسین که در لحظه دیدن علی محمد چهره اش برای او خیلی آشنا آمد، اما بگفته خودش نتوانست تشخیص دهد کجا او را دیده است. همچنانکه فاضل مازندرانی در کتاب تاریخ ظهورالحق جلد 3 صفحه 117 و 118 از قول ملاحسین بشروئی می نویسد: «من یقین داشتم که قبلاً مکرراً او را دیدم، (اما) هر چه فکر کردم نتوانستم بیاد آورم که کجا وی را ملاقات کردم».

علی محمد باب بعد از ملاقات دوست قدیمی خود در شیراز خوشحال شده، بعد از سلام و احوالپرسی، او را به منزل خویش دعوت کرد ولی ملّاحسین عذر آورده گفت: همراهان من در مسجد ایلخانی منتظرم هستند که برگردم و در صورت نرفتن من متحیر و مضطرب خواهند شد اما علی محمد شیرازی با اصرار او را راضی نموده با هم به طرف خانه اش حرکت کردند.

طبق نقل مورخین بهائی، وقتی به در خانه علی محمد شیرازی در کوچه شمشیرگرها رسیدند، دق الباب کردند. غلام حبشی در را باز کرد سید جوان وارد خانه شد و ملاحسین را به خانه اش دعوت کرده و این آیه را تلاوت نمود: “فَادخُلُوهَا بِسَلَام آمِنِین” آنگاه هر دو از پله های ساختمان بالا رفته و به حجره بالا خانه وارد شدند.

ملّاحسین بشرویه ای می گوید: اين اوّلين منزلی بود که من در آن شهر وارد شدم هوای اين شهر از اوّل ورود سرور و نشاطی عجيب در من ايجاد کرد که هر چه بخواهم وصف کنم نمی توانم با خود گفتم آيا ممکن است که در اين شهر به مقصودم برسم؟ آيا ممکن است اين پيش آمد به حصول مقصود من کمک کند و به دوره ی انتظار من خاتمه بخشد؟

واقعاً ملّاحسین بشروئی در شیراز به دنبال چه کسی بود؟ امام زمان واقعی که فرزند امام حسن عسکری و حضرت نرجس خاتون علیهماالسّلام است. یعنی همان کسی که در مکه ظهور خواهد کرد. آنچه سید کاظم رشتی به شاگردانش وعده داده، دروغ بود؟

بعد از نشستن ما آن جوان دستور داد آفتابه و لگن بیاورند تا من دست و پایم را از گرد سفر بشويم. آن بزرگوار با دست خود آب ريخت و من دست و پايم را شستم. بعد ظرفی از شربت برای من آورد، آنگاه فرمودند: سماور و چای حاضر نمايند و شخصاً چای تهیه نمود و به من مرحمت کردند.

ملاحسین در ادامه می گوید: پس از صرف چای و شربت از او اجازه خواستم تا مرخّص شوم، لذا عرض کردم که وقت مغرب نزديک است و همراهان منتظر من هستند، من به آنها قول داده ام که هنگام غروب در مسجد ايلخانی نزد شما خواهم آمد آن جوان گفت: بهتراست امور را به خدا واگذاری. همین جا بمانید و نماز بخوانید. من برخاسته وضو گرفتم و به نماز ایستادم او نیز در کنارم به نماز مشغول شد.

در بين نماز به اين پيش آمد فکر می کردم و قلباً مناجات می کردم و می گفتم خدايا، تا کنون در جستجوی حضرت موعود کوتاهی نکرده‌ ام و لکن هنوز به مقصود خود نرسيدم و حضرت موعود را نيافته‌ام تو ظهور او را وعده فرموده‌ای و تخلّف در وعدهء تو نيست، آیا می شود ثمره و نتیجه ریاضت ها و مشقاتی که کشیدم هرچه زودتر چهره مطلوب بگیرد و به دیدار محبوب نائل آید؟

نگارنده گوید: جدای از حواس پرتی ملاحسین در نماز، در احادیث اهلبیت علیهم السّلام به مسلمانان و شیعیان دستور نداده اند که در زمان غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه مردم باید به جستجوی مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف بپردازند تا او را بیابند، چرا که أحدی نمی داند حضرت کجا تشریف دارند و زمان ظهور چه موقع است، تا وقتی که خدا اراده فرماید. ما موظّف به دعا برای تعجیل در فرج هستیم و بدون شک حضرت در مکّه و کنار کعبه ظهور خواهند فرمود نه شیراز!

ملاحسین می گوید: اين جريان شب پنجم جمادی الأولی سال١٢٦٠ هجری مطابق با دوم خرداد 1223 شمسی نيم ساعت پس از اذان مغرب اتفاق افتاد که آن جوان با من به مکالمه پرداخت بعد از من سؤال کرد: بعد از فوت سید کاظم رشتی جانشین او و مرجع مُطاع شیخیه کيست؟ عرض کردم مرحوم سيّد در اواخرعمر سفارش می کرد بعد از فوتش شاگردانش بايد در اطراف عالَم پراکنده شوند و به جستجوی موعود محبوب بپردازند؛ بهمين خاطر من به ايران سفر کردم و اینک در شیراز به جستجوی آن موعود مشغولم.

مسائلی که آن شب مورد گفتگوی ما قرار گرفته بود، در اطراف وفات سیّد رشتی و وعده هائی بود که شیخ احمد أحسائی و سید کاظم رشتی به نزدیک بودن ظهور موعود منتظر داده بودند تا بالأخره سخن ما به اینجا رسید که گفتم جناب سیّد کاظم رشتی کسی را به جانشینی خود تعیین نکرد و تاکید نمود که جمیع تلامیذ بعد از ایشان قیام نموده به مجاهده بپردازند تا مولای خود را بیابند.

ابوالقاسم افنان در کتاب عهد أعلی صفحه 62 در ادامه ماجرا می نویسد: «او سؤال فرمود آیا استاد شما از حضرت موعود نشانه هائی به شما داده است؟ من عرض کردم بلی او باید از سلاله طاهره باشد و از اولاد حضرت فاطمه زهرا (س) سن او باید از بیست بیشتر و از سی سال کمتر باشد. او باید دارای علم لدنّی باشد. او متوسط القامه است و از استعمال دخانیات احتراز دارد و ناقص الخلقه نمی باشد».

ميزبان من لحظه ‌ای سکوت کرد، بعد با لحن آرامی گفت: نگاه کن اين علامت هائی که گفتی در من نمی بينی؟ بعد يکايک علامت ها را به خودش تطبيق داد و گفت: حضرت موعود از خاندان نبوت و رسالت و از اولاد حضرت فاطمه زهراست، من هم از ساداتم و از نسل پیغمبر. سیّد کاظم گفت: سن حضرت از بیست کمتر نیست و از سی هم بیشتر نیست؛ من نیز سنم بیست و پنج هست. قد و قامت من هم نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند است. سیگار که نمی کشم و عیب و ایرادی هم ندارم. بنابراین من خود حضرت موعود هستم.

نقد مطلب:

آنچه در روایات اهلبیت علیهم السّلام در باره امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف آمده با آنچه سید کاظم رشتی گفته تفاوت فاحشی دارد. زیرا در هیچ حدیثی نیامده که سن مبارک حضرت از بیست سال کمتر نیست و از سی سال بیشتر نیست، بلکه تمام روایات بالإتّفاق گفته اند: با اینکه حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه بیش از هزار سال از سنش می گذرد، اما هنگام ظهور شبیه جوان چهل ساله است.

علاوه بر اینکه تمام روایات اسلامی، محل ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه را شهر مکّه و کنار کعبه بیان نموده اند نه ایران و شهر شیراز. ثالثاً حضرت مهدی عرب هست و زبانش عربی، نه اینکه ایرانی باشد و فارسی زبان. رابعاً نام حضرت همانند نام جدش پیامبر، “محمد” صلّی الله علیه و آله می باشد نه علی محمد و کنیه حضرت نیز مانند جدش، اباالقاسم صلوات الله علیه و آله می باشد در حالی که علی محمد شیرازی اصلاً کنیه ندارد.


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما