مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب همای رحمت (قسمت دوم)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
همای رحمت (قسمت دوم)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01



کانال تلویزیون را داشتم عوض می‌کردم که دیدم شبکه VOA  اخبار بخش کرونایی را شروع کرد. پیش خودم گفتم اخبار را نگاه کنم ببینم در دنیا چه خبر است❓ اخبار ایران که راست نمی‌گوید.

اخبار: در ایران اوضاع بسیار وخیم است و روزانه در هر شهر تعداد زیادی جان خود را از دست می‌دهند. مسئولین در این زمینه شفافیت خبری نداشته و سعی در پنهان کردن اوضاع را دارند.

-مامان ببین چی میگه؟ حالا باز از ایران خوب بگو، من درسم تموم بشه با هم میریم یه کشور اروپایی، ایران اصلا جای زندگی نیست. هرجوری هست یه کاری پیدا می‌کنم و میریم خارج.
اخبار از وضعیت بد بیمارستان‌های ایران و از اوضاع بسیار عالی بیمارستان‌های اروپا می‌گفت.

سری تکان دادم و گفتم: مامان می‌بینی از اولی که این بیماری اومد مردم برای دستکش و ماسک چقدر بدبختی کشیدن، چقدر ماسک و ژل شستشو و ضدعفونی و الکل احتکار کردن، اما کشورای اروپایی رو ببین ماسک و همه چیز توی فروشگاهاشون هست.
 الان هم همه تو سختی هستن و ما هم که پسندازمون داره تموم میشه، معلوم نیست این بیماری کی بخواد تموم بشه❗️حالا ما چیکار کنیم توی این شرایط؟ می‌دونی چقدر آدم مثل ما الان توی این شرایط سخت قرار گرفتن؟! من هم که همین یه کار موقتی رو که قبل از این جریان کرونا پیدا کرده بودم از دست دادم.

مادر: پسرم خدا روزی رسونه نگران نباش
-مامان تا کی؟ تو اینستا یه کلیپ دیدم پسره فیلم گرفته بود، می‌گفت ببینید دولت کانادا به مردمش بسته‌های غذایی میده تا از خانه خود خارج نشوند، اما اینجا چی؟! یه وام یک ملیونی دادن که برای یک ماه هم کافی نیست، پولشو هم از یارانه پیزوری کم می‌کنن.
مادرم معمولا اینجور مواقع سکوت می‌کرد و با من بحث نمی‌کرد. به آشپزخانه رفت و خودش را به درست کردن غذا مشغول کرد و زیر لب دعا می‌خواند.


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما