الف. مقدمه
انسان ذاتاً کمال طلب و مشتاق دستیابی به فضیلت است.[1] در مسیر دستیابی به «جایگاه برتر» ممکن است در تشخیص «فضیلت واقعی» خطا کند اما ممکن نیست آنچه را رذیلت و موجب عقبافتادگی خود میداند دنبال نماید.[2] اشتیاق به فضیلت، گاهی آنچنان در وجود انسان اوج میگیرد، که اگر از رسیدن به فضیلتی محروم بماند، عواطفش به جوشش میآید و اشکش جاری میشود. بدون شک این اشک فضیلت طلبانه، در مواردی که تشخیص فضیلت صحیح بوده است، خبر از ضمیر پاک شخص میدهد و برای او ارزش محسوب میشود. خوش به حال کسانی که به دلیل محرومیت از جایگاه بلند بندگان مقرب الهی، غمی جانکاه در دل دارند و گاهوبیگاه در خلوتی، برای این نداشتنهای غمبار، اشک میریزند.
ب. اشک فضیلت طلبی در قرآن
در صدر اسلام برخی مؤمنان راستین، به دلیل عدم امکان مشارکت در میدان جهاد، اشک میریختند؛ ازآنجاکه نمیتوانستند هستی خود را فدای اسلام کنند، غمی مقدس، جان آنها را میفشرد و تنها با اشک چشم، مرهمی برای التیام درد دل خود فراهم میآوردند.[3] قرآن کریم اشک چشم ایشان را تمجید کرده[4] و بدینسان هر اشکی را که در مقام «فضیلت طلبی» ریخته شود تائید میکند.
در وادی عزای سید و سالار شهیدان (علیهالسلام)، یکی از اشکهای رایج، همین اشک فضیلت طلبی است.[5] بسیاری وقتی خود را محروم از حضور در رکاب آن امام مظلوم میبینند و هنگامیکه تمام فضائل را در کانون وجود او مییابند و درعینحال خود را از آنها محروم میبینند، آرزو میکنند ایکاش مانند «جون» تنها یک غلام بودند اما در رکاب ولی خدا و در آغوش او جان میدادند؛[6] اینجاست که تنها قطراتی اشک، میتواند از عذاب جانکاه محرومیت بکاهد و درعینحال در وجود شخص مقدمهای برای تلاش بیشتر، به جهت رسیدن به وضعیتی مشابه آن اصحاب باوفا، ایجاد کند.
ج. نتیجه
قرآن کریم با تمجید از اشک «محرومان از جهاد» پرده از ارزش «اشک فضیلت طلبانه» برمیدارد؛ اشکی که بسیاری از عزاداران حسینی به آن تکیهدارند و آن را به دلیل محرومیت از فضائل حیران کننده کربلا نثار میکنند.
تو چه کردی که همه در عجب از کار تواند
همه حیران تو و کار علمدار تواند
تو چه کردی که به قلب همگان جاداری
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
[1] برای مطالعه در این خصوص ر.ک: معارفي از قرآن ، آیتالله مصباح يزدي ج2، بحث انگیزههای اصلي نفس.
[2] برای مطالعه در این خصوص ر.ک: انسان از ديدگاه اسلام ، احمد واعظي، بحث نيك سرشتي بشر.
[3] در خصوص اطلاع دقیق از این گروه ر.ک: تفسیر نمونه، ج 8، ص 83.
[4] توبه: 92.
[5] در برخی از زیارتنامههای حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) عبارت معروفی وجود دارد که بهروشنی غم و اندوه زائر از نبودن در کارزار کربلا و محرومیت از فضائل آن را روشن میسازد. «فَلَيْتَ أَنِّي مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً؛ ای کاش با شما بودم و به رستگاری بزرگ دست می یافتم.» (الکافی، ج 4، ص 577)
[6] در خصوص مطالعه پیرامون شخصیت جون ر.ک: ابصارالعین، ص176 و اللهوف، ص 47 و مقتل الحسین مقرم، ص313 و بحارالانوار، ج45، ص22.