فخر رازى در تفسیر خود [مقصود تفسیر کبیر است] میگوید: همه مفسران اجماع دارند بر اینکه منظور از کلمه «اتقى» ابوبکر است. [شیعیان هم اجماعا میگویند زرشک!] این در حالی است که همه شیعیان منکر این روایتند و مىگویند این سوره درباره على بن ابىطالب نازل شده است. زیرا قرآن در جاى دیگری هم او را به دادن زکات ستوده و فرموده: (یؤتون الزکوة و هم راکعون) پس آیه (الاتقى - الذى یوتى ماله یتزکى) هم اشاره به مضمون همان آیه دارد. [البته استدلال شیعه این نیست که چون دیگر آیه انما ولیکم الله ... درباره امام علی نازل شده پس این سوره هم درباره ایشان است. این صرفا یک قرینه است. روایت مستقل داریم]
از امام رضا (ع) هم روایت شده که از ایشان معنای آیه (ان علینا للهدى) را پرسیدند. فرمود: «آرى خداست که هر کس را بخواهد هدایت و هر کس را بخواهد گمراه مىکند.» راوی پرسید: «جمعى از یاران ما پنداشتهاند که معرفت، به دستآوردنی است. هر کس فکر خود را درست به کار بیندازد به معرفت مىرسد.»
امام فرمود: «اینها اگر درست مىگویند چرا این خیر را براى خود کسب نمىکنند؟ نه، چنین نیست که هر کس بخواهد و به هر مقدار که بخواهد بتواند معرفت کسب کند. احدى از مردم را نمىبینى مگر آنکه از جهاتى از بعضى دیگر بهتر است و آن بعض از جهاتى دیگر از او بهترند. نمونهاش بنى هاشمند که جایگاهشان را میدانی. قرابتشان با رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم) به حدى است که مىدانی. همه میدانیم که آنان از شما به خلافت سزاوارترند. با این وجود از آن محرومند. گمان مىکنى آل محمد به فکر خود نبودند؟ آیا مىتوانى بگویى که شما راه و رسم زندگى را مىدانید و ایشان نمىدانند؟» سپس امام ادامه داد: «اگر براى همه مردم مقدور بود همه، ما را دوست مىداشتند.»
علامه طباطبایی در توضیح میگوید: «هدایتی که اینجا آمده یعنی رساندن به هدف و این فقط کار خداوند است. زیرا این هدایت از امور مخصوصی ربوبیت است. ولی منظور از گمراه کردن، گمراهى به عنوان مجازات است، نه گمراه کردن ابتدایى. زیرا چنین اضلالى به خداوند نسبت داده نمىشود. پس هر جا اضلال به خداوند نسبت داده میشود، منظور پرهیز از نازل کردن رحمت و هدایت نکردن است نه گمراه کردن. چون هدایت کار خداوند است پرهیز از هدایت یا همان گمراه کردن هم به او نسبت داده میشود.
[قبلا گفته بودم که دیدگاهی متفاوت از مرحوم علامه دارم. خلاصهاش این است که خداوند موظف است بندگان را به راه راست هدایت کند. با این توضیح که او باید قرائن هدایتگرانه را تا آن مقدار که بندگان برای یافتن حق و حقیقت، لازم دارند در اختیارشان بگذارد و بیش از آن مسئولیتی متوجه خدا نیست. اگر بیش از آن مقدار بفرستد لطف کرده و اگر به همان مقدار لازم بسنده کنده وظیفه الهیاش را انجام داده و نقدی به او وارد نیست. حال اگر بندهای از این هدایت اولیه استفاده کرد و جلو آمد از هدایتهای بعدی بهرهمند میشود. هدایتهای بعدی هم به گونهای نیست که اختیار را سلب کند. یعنی انسان با اختیار خودش گام به گام هدایت میشود. به همین خاطر است که با عبارت رساندن به هدف یا همان «ایصال الی المطلوب مشکل دارم، چون نوعی جبرگرایی در آن خوابیده است. اگر هم انسان از هدایت اولیه استفاده نکرد، گمراه میشود. گمراهی درجاتی دارد و هر چه بیشتر در باتلاقش فرو بروی کار برای برونرفت از آن سختتر میشود.]
=============================================
برای مشاهده ی مطالب بیشتر:
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه هفتم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه هفدهم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه هیجدهم و نوزدهم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه بیست و بیست و یکم)
بحث روایی آیه اول سوره لیل بر اساس تفسیر المیزان
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه هشتم تا یازدهم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه داوزدهم و سیزدهم)
ادامه تفسیر آیات داوزدهم و سیزدهم سوره لیل بر اساس المیزان
ادامه ی تفسیر آیات داوزدهم و سیزدهم سوره لیل بر اساس المیزان
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه داوزدهم)
آشنایی با سوره ی لیل
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان(آیه اول و دوم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه سوم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه چهارم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه پنجم و ششم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه چهاردهم)
تفسیر سوره لیل بر اساس المیزان (آیه پانزهم و شانزدهم)