مقدمه
در مقالات قبل موجودات را به واجبالوجود و ممکنالوجود تقسیم نمودیم. آنچه در این تقسیم شناختیم دو مفهومی بود که ذهن ما آنها از یکدیگر کاملاً متمایز میکند حال باید پرسید صرفنظر از ذهن ما و اینکه ما چگونه تصور میکنیم در خارج وضعیت چگونه است؟ آیا موجودات خارجی واجبالوجودند یا ممکنالوجود و یا اینکه امر دیگری در بیرون ذهن ما حاکم است. برای پاسخ به این سؤال مهم باید تمام صورتهای مفروض خارجی را بررسی کنیم در این مقاله و مقالات بعدی به بررسی این صورتها خواهیم پرداخت.
فرضهای پیش روی ما
اگر دقت کنیم پنج فرض در مقابل ما وجود دارد:
1) هیچ موجودی در خارج وجود ندارد؛
2) تمام موجودات خارجی هم واجبالوجودند و هم ممکنالوجود؛
3) تمام موجودات خارجی نه ممکنالوجود هستند و نه واجبالوجود؛
4) تمام موجودات خارجی واجبالوجود هستند.
5) تمام موجودات خارجی ممکنالوجود هستند.
6) برخی از موجودات واجبالوجود و برخی دیگر ممکنالوجود هستند.
اگر دقت کنید فرض دیگری در اینجا قابلطرح نیست. تلاش ما در این مقاله و مقالات بعدی این است که 5 فرض ابتدائی را باطل کنیم تا فرض اخیر اثبات شود. بر اساس فرض اخیر وجود واجبالوجود در میان موجودات ممکنالوجود اثبات خواهد شد.
بررسی فرض اول
آیا میتوان بر اساس فرض اول تمام موجودات خارجی را انکار کرد؟ این فرض پاک کردن صورتمسئله است زیرا در مقابل پرسش اصلی ما «موجودات خارج از ذهن ما واجبالوجودند یا ممکنالوجود؟» مسئله را پاک میکند و میگوید اساساً در خارجی هیچچیزی موجود نیست تا از واجبالوجود یا ممکنالوجود بودن آن سؤال شود! حقیقت این است که چنین باوری تنها برای انسانهای شکاک مطلق ایجاد میشود و الا هرکسی بهروشنی میداند که آسمان بالای سرش، زمین زیر پایش، کوهها و درهها و دریاها و هزاران هزار موجود دیگر همه واقعی و خارجی هستند و خیال و سراب و پوچ نیستند. حتی اگر کسی در وجود همه اینها شک کند هرگز نمیتواند در وجود خودش و در اینکه شک میکند شک نماید و باید خودش را بپذیرد چنانچه دکارت فیلسوف شهیر غربی وقتی در همهچیز شک کرد آنگاه با توجه به یک جمله توانست از دایره شک مطلق خارج شود. جملهای که او را از این شکاکیت افسارگسیخته نجات دارد جمله «شک میکنم پس هستم» بود. آری اگر کسی همهچیز را منکر شود خودش و حالتی که بر او عارض میشود نظیر ترس و غم و شادی و شک و یقین و ... را نمیتواند انکار کند و قطعاً این موارد را اموری واقعی میداند و آنگاه است که در مقابل سؤال ما باید پاسخی بدهد؛ بهراستی این امور خارجی و واقعی واجبالوجودند، ممکنالوجودند و یا ...؟ بنابراین پذیرش فرض اول به معنای انکار هرگونه موجودی در خارج امری نامعقول و غیر صحیح است.
نتیجه
موجودات خارجی چه وضعیتی دارند؟ آیا همه ممکنالوجودند؟ آیا همه واجبالوجودند؟ یا ... در مقابل این پرسش نمیتوان وجود همه موجودات خارجی را انکار کرد و صورتمسئله را پاک نمود زیرا انکار همه موجودات خارجی نوعی شکاکیت مطلق است که هیچ عاقلی آن را نمیپذیرد.[1]
[1] برای مطالعه بیشتر ر.ک: آموزش فلسفه، آیه الله مصباح یزدی، ص366 به بعد و خداشناسی فلسفی، استاد عبودیت، بخش دوم و نهایه الحکمه علامه طباطبائی بخش اثبات واجب الوجود و ...
مطالب مرتبط
عدم امکان دور عدم امکان تسلسل (1) عدم امکان تسلسل (2) عدم امکان ختم به ممکنالوجود برهان امکان و وجوب برهان امکان و وجوب در قرآن اثبات وجود واجبالوجود نه صفات واجبالوجود واجبالوجود موجودی بینیاز نیازمندی، حقیقت ممکنالوجود تنها موجود بینیاز ختم همه نیازمندیها به موجود بینیاز نیازمندی ممکنالوجود در حدوث و بقا تعریف ممکنالوجود تعریف واجبالوجود عدم اجتماع وجوب و امکان در موجودات عالم عدم امکان واجب و ممکن نبودن موجودات عالم عدم امکان واجبالوجود بودن تمام موجودات خارجی روابط دوری و تسلسلی بین ممکنات