مقدمه
پرسش ما در مقالات این بود که صرفنظر از ذهن ما در خارج موجودات چه وضعیتی دارند؟ آیا همه واجبالوجود یا همه ممکنالوجود هستند و یا ...؟ گذشت که شش فرض و پاسخ وجود دارد و دو فرض در مقالات قبل ابطال شد اینکه در این مقاله به بررسی فرض سوم میپردازیم. در این فرض موجودات خارجی نه ممکنالوجود هستند و نه واجبالوجود. یعنی این تقسیمبندی در ذهن باقی میماند و موجودات خارجی امری مستقل از ممکن و واجب خواند بود. برای بررسی این فرض مقاله را بهدقت دنبال کنید.
تحقق یا عدم تحقق فرض سوم
اگر چشمان خود را ببندیم و گلی را به رنگ قرمز و گلی دیگر را به رنگ زرد در ذهن تصور کنیم و آنگاه چشم خود را در مقابل گلی خارجی بازکنیم در اینجا سه احتمال وجود دارد؛ یا گل خارجی نیز قرمز است، یا گل خارجی نیز زرد و یا اینکه اساساً گل خارجی رنگ سومی دارد و مثلاً سفید است. روشن است که احتمال فرض و رنگ سوم در این مثال کاملاً وجود دارد حال فرض کنید این بار به گونه دیگری تصور کنیم ابتدا گلی «سرخ» تصور نماییم و پسازآن گلی که «غیر سرخ» است را تصور نماییم که طبعاً هر رنگی میتواند داشته باشد. حال چشمان خود را روی گلی باز میکنیم آیا اینجا نیز فرض سومی وجود دارد؟ پاسخ بهروشنی منفی است و این گل خارجی قطعاً یا «سرخ» است و یا رنگ دیگری ـ مثل زرد، صورتی، سفید و ... ـ دارد که در این صورت «غیر سرخ» خواهد بود بنابراین ممکن نیست گلی در خارج داشته باشیم که نه سرخ باشد و نه غیر سرخ.
دلیل آنچه در پاراگراف قبل گفته شد به زبان فلسفی این است که «سرخی» و «زردی» دو امر نقیض ـ که در مقاله قبل توضیح داده شد ـ نیستند به همین دلیل میتوان هر دو را نفی نمود و امر سومی را که غیر از هر دوست تصور کرد اما «سرخی» و «غیر سرخی» دو امر نقیض هستند که نهتنها اجتماع آنها ممکن نیست ـ که توضیح آن در مقاله قبل گذشت ـ بلکه ارتفاع آنها نیز ممکن نیست به معنای اینکه نمیتوان هر دو را نفی کرد و امر سومی را مستقل از هر دو تصور نمود.
حال باید دید «ممکنالوجود» و «واجبالوجود» مانند «سرخ و زرد» هستند و یا مانند «سرخ و غیر سرخ» روشن است که این دو مانند سرخ و غیر سرخ هستند زیرا ممکنالوجود یعنی مشروط و واجبالوجود یعنی نامشروط و روشن است که «مشروط و نامشروط» دو امر نقیض هستند و نفی هر دو از موجودات خارجی ممکن نیست. بنابراین نمیتوان گفت در خارج نه واجبالوجود داریم و نه ممکنالوجود و این تقسیم صرفاً در ذهن نقش میبندد زیرا اگر اینگونه باشد آنگاه لازم میآید که دو مفهوم نقیض در خارج از ذهن ما هر دو نفی شود و بهاصطلاح فلسفی «ارتفاع نقیضیم» رخ دهد.
نتیجه
میتوان آنچه در این مقاله بیان شد را در قالب قیاس ذیل ترجمه منطقی نمود:
صغرا: اگر موجودات عالم نه ممکنالوجود و نه واجبالوجود باشند آنگاه لازم است نه وابسته به شرایط باشند و نه وابسته به شرایط نباشند.
کبرا: لکن چنین فرضی صحیح نیست زیرابه معنای ارتفاع نقیضیم است.
نتیجه: اینگونه نیست که موجودات عالم نه واجبالوجود باشند و نه ممکنالوجود.[1]
بنابراین این پاسخ نیز مناسب نیست و پاسخ به پرسش ابتدائی را باید در فرضهای بعدی دنبال نمود.
[1] برای مطالعه بیشتر ر.ک: آموزش فلسفه، آیه الله مصباح یزدی، ص366 به بعد و خداشناسی فلسفی، استاد عبودیت، بخش دوم و نهایه الحکمه علامه طباطبائی بخش اثبات واجب الوجود و ...
مطالب مرتبط
عدم امکان دور عدم امکان تسلسل (1) عدم امکان تسلسل (2) عدم امکان ختم به ممکنالوجود برهان امکان و وجوب برهان امکان و وجوب در قرآن اثبات وجود واجبالوجود نه صفات واجبالوجود واجبالوجود موجودی بینیاز نیازمندی، حقیقت ممکنالوجود تنها موجود بینیاز ختم همه نیازمندیها به موجود بینیاز نیازمندی ممکنالوجود در حدوث و بقا تعریف ممکنالوجود تعریف واجبالوجود تفسیر جهان خارج با تقسیم ممکن و واجب عدم اجتماع وجوب و امکان در موجودات عالم عدم امکان واجبالوجود بودن تمام موجودات خارجی روابط دوری و تسلسلی بین ممکنات