مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت دوم
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت دوم

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

خانم مشتری بدون توجه به سؤال آقا مراد ادامه داد: «بالای دو تا بال و سرش هم می‌خوام نوشته بشه: پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک».

چهره آقا مراد کمی در هم رفت. با چند ثانیه مکث پرسید: «میگم آبجی، شما زبونم لال جُهودی (۱)، گَبری (۲) چیزی هستی؟»

به زور جلوی خودم را گرفتم که صدای خنده‌ام به آن طرف کارگاه نرسد.

آقا مراد است دیگر! ادبیات خودش را دارد. رُک و راست و بی شیله پیله.

چهره خانم مشتری در هم رفت: «این چه طرز صحبت کردنه آقا؟!

مگه پندار نیک بَده؟ گفتار نیک چه مشکلی داره؟ یا نکنه از کردار نیک بدتون میاد؟!»

آقا مراد مداد را از پشت گوشش برداشت و با پشت آن، سرش را خاراند:

«چی بگم آبجی! بد که نیست. ولی راستِ کار ما نیست! همچین به دل آدم نمی‌چسبه!»

بعد، مداد را گذاشت روی میز؛ انگشت‌هایش را فرو کرد لای فِرهای درشت موهای جوگندمی‌اش؛ کمی فکر کرد و گفت:

«می‌خوای من برات همین نمونه کمد رو می‌سازم. دیگه شما این زَلَم زیمبوهاش رو خودت از بازار بخر بهش بچسبون!»

این‌جا دیگر تیز کردن گوش فایده نداشت! باید می‌رفتم و می‌دیدم طرحی که آقا مراد این همه دارد در مورد آن بحث می‌کند، چیست. زود هم باید می‌رفتم. چون احتمالاً این خانم دیگر مشتری بشو نیست و الآن است که موبایلش را بردارد و برود.

با یک سینی و دو استکان چای رفتم کنار میز. همه تلاشم را کردم که صفحه گوشی خانم مشتری را ببینم.

یک دفعه با صدای آقا مراد به خودم آمدم:

«اگه سرک کشیدنت تموم شده، چایی رو بگیر جلو مشتری. بعدشم من تلخ می‌خورم؛ بپر برای خانوم، قند بیار!»

سرم را پایین انداختم و چای را جلوی خانم مشتری گرفتم.

با خوش‌رویی چای را برداشت و گفت: «نه، نیازی به قند نیست!

به نظر می‌رسه پسر فهمیده‌ای باشی.

بیا، می‌خواستی اینو ببینی؟»

و موبایلش را گرفت جلوی من.

 

من که نصف حواسم پیش اخم آقا مراد بود، با کنجکاوی، نگاهی به عکس توی گوشی خانم انداختم.

پ ن:

۱- یهودی

۲- زرتشتی

 

ادامه دارد ...

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

لینک مطالب مرتبط

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت اول

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت سوم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت چهارم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت پنجم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت هفتم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک ؛ قسمت هشتم

​​​پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت نهم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک ؛ قسمت دهم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت یازدهم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت دوازدهم

ندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت سیزدهم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت چهاردهم

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ قسمت پانزدهم

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما