مقدمه
در مقالات قبل تسلسل ابطال گردید تا این فرض که همه موجودات خارجی ممکنالوجود باشند نیز ابطال گردد. اینک ممکن است سؤالی ایجاد شود مبنی بر اینکه: آنچه باطل شد «سلسله بینهایت ممکنالوجودها است» بنابراین چه اشکالی دارد که موجودات هستی بجای واجبالوجود به یک «ممکنالوجود» ختم شوند تا از این طریق هم «بینهایت» بودن تسلسل کناری رود و هم «پذیرش خدای دین»؟ در این مقاله به این سؤال پاسخخواهیم داد.
دلیل ابطال تسلسل
با دقت در مقاله قبل میتوان پاسخ به این سؤال را نیز دریافت. آیا تسلسل به دلیل اینکه «موجوداتی بینهایت» شکل میگیرند باطل است؟ پاسخ منفی است؛ صرف تحقق بینهایت موجود اساساً محل بحث نبوده است و اینکه آیا چنین چیزی ممکن است یا نه در ابطال تسلسل مدنظر نبوده است، تسلسل به دلیل «تحقق بینهایت موجود» محال نیست بلکه به دلیل «نقض اصل علیت»[1]محال است به همین دلیل در مقاله قبل بیان گردید که حتی اگر دو موجود را تصور کنیم که رابطه علی و معلولی دارند و موجود سومی وجود ندارد و این دو نیز ممکنالوجود هستند با دو تناقض مواجه میشویم یعنی دومرتبه اصل علیت که میگوید «هر ممکنالوجودی نیازمند به علت» است نقض میشود بدون اینکه موجودات بینهایتی شکلگرفته باشد.
در مورد سؤال این مقاله نیز باید توجه نمود که اگر مثلاً 1000 ممکنالوجود در عالم فرض شود که همه آنها به موجودی ختم میشوند که آن نیز ممکنالوجود است در اینجا 1001 مرتبه اصل علیت ـ به توضیحی که در مقاله قبل بیان شد ـ نقض شده است بدون اینکه بینهایت بودن این موجودات یا متناهی بودن آنها اثری در این مسئله داشته باشد.
نتیجه
دلیل ابطال تسلسل نقض مکرر اصل علیت است نه «تحقق بینهایت موجود» درنتیجه اگر سلسله ممکنالوجودها بهصورت متناهی به موجودی ختم شوند که آن نیز ممکنالوجود است در اینجا نیز تحقق افراد این سلسله محال است زیرابه ازای هر فرد از این افراد یکمرتبه اصل علیت نقض شده است.[2]
[1] برای توضیح اصل علیت به مقاله 37 مراجعه شود.
[2] برای مطالعه بیشتر ر.ک: آموزش فلسفه، آیه الله مصباح یزدی، ص366 به بعد و خداشناسی فلسفی، استاد عبودیت، بخش دوم و نهایه الحکمه علامه طباطبائی بخش اثبات واجب الوجود و ...